شروع قیمت 18,500,000 تومان
یزد
در شامگاه بیست و دومین روز از اردیبهشت ماه، در ساعت ۲۳:۳۰، سفرمان از ایستگاه راه آهن تهران آغاز میگردد.
با طلوع آفتاب و در حدود ساعت ۷ صبح، به ایستگاه راه آهن یزد خواهیم رسید. در بدو ورود، با ترانسفرهای مهیا شده به سوی شهر بادگیرها رهسپار میشویم.
نخست، در فضایی دلنشین، صبحانهای سلف سرویس نوش جان میکنیم تا نیرویی تازه برای گشت و گذار در شهر کسب نماییم. پس از آن، به دیدار نخستین جاذبهی شهرمان، آتشکدهی ورهرام، میرویم، جایی که آتش اهورایی قرنهاست زبانه میکشد.
سپس، راهی مسجد جامع یزد میشویم، نگینی فیروزهای در دل کویر، و در بازارچهی سنتی مقابل آن، عطر و بوی زندگی را استشمام میکنیم.
آنگاه، در کوچهپسکوچههای پرپیچ و خم یزد، قدم میزنیم تا به محلهی فهادان برسیم، جایی که زندان اسکندر و خانهی لاریها، قصههای دیرین را روایت میکنند.
با به گردش درآوردن خاطرهها، به سوی رستوران حرکت میکنیم تا طعمی دلپذیر از غذاهای محلی را تجربه کنیم.
پس از صرف ناهار، باغ دولت آباد، با آن بادگیر بلند و حوض فیروزهایاش، پذیرای ما خواهد بود. ساعتی را در این بهشت کویری سپری میکنیم و از زیباییهایش لذت میبریم.
سپس، به میدان میرچخماق میرویم، نمادی از شکوه و عظمت یزد، و برای خرید شیرینیهای ناب و مشهور یزدی، راهی فروشگاهی معتبر میشویم.
در پایان، برای تماشای غروب دلانگیز خورشید در دل کویر، به سوی کمپ کویری حرکت میکنیم. در حدود ساعت ۲۱، پس از صرف شام، به سوی شهر بازمیگردیم و در ساعت ۲۳، سوار بر قطار، رهسپار دیار خود میشویم.
تذکر: زمانبندی و ترتیب اجراها تقریبی بوده و با توجه به شرایط، قابل تغییر است.
شیراز؛ عطر بهار نارنج در جان سفر
در دومین روز از سفر، قطار آرام در ایستگاه شیراز توقف میکند و ما در دل سرزمین شعر و شکوفه قدم میگذاریم؛ جاییکه هر کوچهاش قصهایست از تاریخ، و هر نسیمش، نغمهای از حافظ و سعدی.
صبحانهای سبک و دلپذیر، در قالب پکیج در قطار سرو میشود تا روزی پرانرژی را آغاز کنیم. از ایستگاه راهآهن، با ترانسفر محلی، راهی شهر میشویم و پس از استقرار کوتاه، نخستین بازدیدهایمان را رقم میزنیم.
در پرتو آفتاب ملایم صبحگاهی، قدم در مسجد نصیرالملک میگذاریم؛ شاهکاری از رنگ و نور که بازی خیرهکنندهی شیشههای رنگیاش، دل را به وجد میآورد. سپس راهی نارنجستان قوام میشویم؛ عمارتی باشکوه در میان عطر بهارنارنج، که گویی سالهاست میزبان فرهیختگان و شاعران بوده است.
پس از آن، اتاقها در اقامتگاهی سنتی و دلنشین تحویل داده میشود، و ناهاری دلچسب و محلی، سفرهای گرم در ظهر شیراز برپا میسازد. کمی استراحت، فرصتیست برای باز یافتن انرژی، پیش از آنکه در عصر، بار دیگر دل به تاریخ بسپاریم.
در امتداد غروب، به تماشای باغ ارم میرویم؛ باغی آراسته با درختان نارنج و جویبارهای خروشان، که در هر گوشهاش، لطافت شعر نهفته است. پس از آن، سعدیه میزبان اندیشههایمان میشود، و حافظیه، با آن فضای رمزآلود و نغمهی حافظ، ما را در خود فرو میبرد. شب در اختیار مسافران است، تا هر که خواست، گام در کوچههای شبانهی شهر بگذارد.
بامداد روز سوم، صبحانهای گرم در فضای صمیمی هتل سرو میشود، و سپس عازم مسیر زرین محور هخامنشی میشویم.
در تختجمشید، شکوه امپراتوری باستان را لمس میکنیم؛ ستونهایی که هنوز در برابر باد ایستادهاند و نقشهایی که تاریخ را روایت میکنند.
در نقش رستم، آرامگاه شاهان بر دل کوه حک شده و در پاسارگاد، سایهی کوروش بزرگ را بر دشت احساس میکنیم.
ناهار در رستورانی سنتی در همان حوالی، فرصتیست برای چشیدن طعم غذاهای اصیل فارس. در راه بازگشت، دروازه قرآن، که روزگاری دعای سفر بدرقهمان میکرد، به استقبالمان میآید. بازدید از مجموعهی فرهنگی خواجوی کرمانی، آخرین نغمهی این روز باشکوه است.
پس از شامی دلنشین در اقامتگاه، سفر به پایان این بخش میرسد و ما، رهسپار ایستگاه راهآهن میشویم؛ در حالیکه عطر شیراز، تا مدتها در جانمان باقی خواهد ماند
صبح روز چهارم، آفتاب از پشت گنبدهای فیروزهای سر برمیآورد و قطار در ایستگاه اصفهان به آرامی میایستد؛ شهری که آوازهی شکوهش از مرز زمان گذشته و در دل هر ایرانی جا خوش کرده است.
پس از پیادهشدن از قطار، به سمت قلب این شهر هزار رنگ حرکت میکنیم. صبحانهای سلف و دلچسب، ما را برای روزی پُر از شگفتی آماده میسازد. آنگاه رهسپار محله جلفا میشویم؛ کوچههایی سنگفرششده و آرام، آکنده از عطر قهوه و صدای ناقوس کلیساها. در میانهی این محله، شکوه کلیسای وانک با دیوارهایی نگارین و طاقهایی طلایی، روحنواز نگاهمان میشود.
سپس، مسیرمان را بهسوی رودخانهی زایندهرود ادامه میدهیم. گرچه گاه بیآب، اما همیشه پرشکوه، ما را به تماشای دو نگین اصفهان میبرد: سیوسهپل، آن رشتهی سنگی و دلربا بر آب، و پل خواجو با طاقهایی که قرنهاست صدای زندگی را در دل خود حفظ کردهاند.
پس از آن، ناهار را در رستورانی سنتی صرف میکنیم؛ طعمی اصیل در دل معماری فاخر، مزین به کاشیکاریهای اصیل و رنگهای دلنشین. پس از استراحتی کوتاه، راهی کاخ چهلستون میشویم؛ عمارتی باشکوه در میان باغی آرام، با تالاری آیینهپوش که انعکاس شکوه گذشته در آن موج میزند.
اما اوج شکوه سفرمان، بیتردید گامنهادن در دل میدان نقش جهان است؛ میدان عظیم و جهانی که چون نگینی درخشان، در دل اصفهان میدرخشد. در این میدان، عمارت عالیقاپو با ایوانهای بلند و نگارگریهای چشمنواز، ما را به میانهی تاریخ میبرد.
سپس، مسجد امام با گنبدی چون آسمان و محرابی از راز، و مسجد شیخ لطفالله، آن گوهر بیمناره، ما را غرق در زیبایی بیپایان هنر ایرانی میکنند.
در پایان این روز پرنقش، مسافران فرصتی خواهند داشت تا در بازار قیصریه، از صنایع دستی و حالوهوای سنتی اصفهان لذت ببرند؛ بازاری پررنگ، پرعطر و پر از آوای زندگی.
و سرانجام، شام را در کنار هم صرف میکنیم و دل از این شهر رؤیایی میکنیم. قطار شبانه، ما را از دل نصف جهان، بهسوی خانه بازمیگرداند؛ اما خاطرهی این روز، برای همیشه در دلمان جاودانه خواهد ماند
سفر به مثلث طلایی ایران؛ جایی که زمان میایستد...
در سفری چهار روزه، سه گنجینهی بیهمتا از فرهنگ و تاریخ ایران را در کنار هم خواهیم دید؛ شهری که آفتاب در کوچههای خشتیاش نرم قدم میزند، شهری که بوی نارنج و شعر در باد میپیچد، و شهری که گنبدهای فیروزهایاش در دل آسمان میدرخشند.
یزد؛ زمزمهی باد در میان بادگیرها
یزد، شهری در آغوش کویر، با کوچههایی که رد پای قرنها تاریخ را در دل خود دارند. دیوارهای خشتیاش رنگ خورشید گرفتهاند، و بادگیرهای بلندش، قصهگوی هوشمندی نیاکان ما هستند.
در فهادان قدم میزنیم؛ جایی که هر پیچ و خم کوچه، ما را به قصری پنهان یا خانهای تاریخی میرساند. از مسجد جامع یزد، که باوقار در دل بافت تاریخی ایستاده، تا آتشکده زرتشتیان که شعلهاش هزاران سال خاموش نشده.
شب را با تماشای غروب کویر به پایان میرسانیم؛ جایی که خورشید، آرام در دل شنها مینشیند و سکوت، مقدس میشود.
شیراز؛ نغمهی شعر، عطر بهار نارنج
شیراز، شهر لطافت، رنگ، عطر و خیال است. جاییکه صبحها با نور رنگی مسجد نصیرالملک آغاز میشود و عصرها با قدم زدن در باغ ارم به پایان میرسد.
در نارنجستان قوام، معماری قاجاری را لمس میکنیم، در حافظیه غرق شعر میشویم، و در سعدیه، به ژرفای اندیشهای حکیمانه مینگریم.
اما شیراز فقط شهر استراحت نیست؛ مسیرمان ما را به شکوه تخت جمشید میبرد؛ جاییکه ستونها هنوز ایستادهاند و غرور یک تمدن را زمزمه میکنند. در نقش رستم و پاسارگاد، با کوروش سخن میگوییم، و دروازه قرآن، بدرقهگر رویاهایمان میشود.
اصفهان؛ تابلوی زندهی هنر ایرانی
و سرانجام اصفهان؛ شهری که بهحق "نصف جهان" نام گرفته است.
در محله جلفا، صدای ناقوس کلیسای وانک با دلنشینی در فضا میپیچد. کنار زایندهرود، روی پلهای تاریخی، تاریخ را قدم میزنیم.
سیوسه پل، پل خواجو... هر کدام شعری از معماری و انساندوستیاند.
و بعد، شکوه میدان نقش جهان ما را مسحور میکند؛
از عمارت عالیقاپو با نقاشیهای دیوانهکنندهاش گرفته، تا مسجد امام و مسجد شیخ لطفالله با آن کاشیهای آبی که آسمان را به زمین آوردهاند.
در چهلستون، آینهها و نقاشیها تاریخ را در قاب نشانمان میدهند.
این سفر، فقط بازدید از سه شهر نیست.
سفریست در زمان، در دل فرهنگ و زیبایی، در میان قصهها و خیالها.
با ما در این مسیر همراه شو، و اجازه بده زیباییهای ایران، بار دیگر دلت را بلرزاند..
می توانید با شماره تلفن های ذیل از طریق تماس یا واتس اپ، با همکاران ما در ارتباط باشید
ثبت نام خود را آغاز کنید